۱۳۹۱ بهمن ۵, پنجشنبه

جشن بزرگ سده

جشن بزرگ سده کرمان

جشن بزرگ سده

واژه سده:بیشتر دانشمندان نام سده را گرفته شده از صد میدانند.
ابوریحان بیرونی می نویسد:(سده)یعنی صد وآن یادگار اردشیر بابکان است ودر علت و سبب این جشن گفته اند که هرگاه روزها و شب ها را جداگانه بشمارند ,میان آن و آخر سال عدد صد بدست می آید و برخی گویند که علت این است در این روز زادگان کیومرث پدر نخستین درست صد تن شدند و یکی از خود را بر همه پادشاه گردانیدند و برخی برآنند که در این روز فرزندان مشی ومشیانه به صد رسیدن و نیز آمده شمار آمار فرزدان آدم ابوالبشر در این روز به صد رسید.
نظر دیگر این که سده معروف صدمین روز زمستان از تقویم کهن است زمستان در تقویم کهن صد و پنجاه روز و تابستان دویست و ده روزه بوده است و برخی که این تسمیه به مناسبت صد روز پیش از به دست آمدن محصول و ارتفاع غلات است.
زنده یاد استاد مهرداد بهار معتقد است که واژه سده از فارسی کهن به معنی پیدایش و آشکار شدن آمده و آن را برگزاری مراسمی به مناسبت چهلمین روز خورشید(یلدا) دانسته و می نویسد جشن سده سپری شدن چهل روز از زمستان و دقیقا در پایان چله بزرگ قرار دارد.
البته به جشنی دیگر که در دهم دی ماه برگزار می شده و کمابیش مانند جشن سده بوده هم باید توجه کنیم که در آن نیز آتش ها می افروختن اگر نخستین روز زمستان را پس از شب یلدا تولد دیگری برای خورشید بدانیم می توان آن را هماهنگ با جشن گرفتن در دهمین و چهلمیمن روز تولد آیین کهن و زنده ایرانی دانست و این واژه(sada)(اسم مونث)که به معنی پیدایی و آشکار شدن است در ایران باستان sadok و در فارسی میانه sadag بوده است و واژه عربی سذق و نوسذق (معرب نو سده) از آن آمده است.
دکتر بوذر جمهرمهر سده را صدمین روز زمستان می نامد و با اشاره به اوستا انواع آتش را چنین بر می شمارد آتش نخست آتش معمولی است همان که روزانه برای گرم کردن استفاده می شود آتش دوم آتش آسمانی است که بصورت صاعقه و رد و برق نمایان است سوم آتش زندگی انسان است اگر ریشه ی این آتش در وجود انسان نباشد او و حیوان و نبات همه به مرگ کشیده می شوند آتش آخر آتش عشق است آتش روحی,قلبی و فکری این آتش عشق به خداوند,عشق به پدر و مادر ,عشق به راستی و حقیقت ,عشق به فرزند ,عشق به همسر وبالاخره عشق مردم و میهن است.
ایرانیان نخستین مردمانی بوداند که ارزش و فایده آتش را شناختند و آن را پاس داشتند                                آتش سده آتش مهر و محبت است و باهم بودن و تلاش و کوشش است.

پیشینه اسطوره ای پیدایش آیین و جشن بزرگ سده

از اسطوره های جشن بزرگ سده تنها یکی به پیدایش آتش اشاره دارد.
فردوسی میگوید:هوشنگ پادشاه پیش دادی ,که شیوه کشت و کار ,کندن کاریز کاشتن درخت ... را به او نسبت می دهند ,روزی در دامنه کوه ماری دید و سنگ بر گرفت و به سوی مار انداخت و مار فرار کرد.
اما از برخورد سنگ ها بهم جرقه ای زده شد و آتش پدیدار شد .
هم در کتاب التفهیم و آثار الباقیه ابوریحان بیرونی از پدید آمدن آتش سنخنی نیست بلکه آن را افروختن آتش بر بام ها می داند که به دستور فریدون انجام گرفت و در نوروز نامه آمده است که:(آفریدون... همان روز که ضحاک بگرفت چشن سده بر نهاد ومردمان که از جر و ستم ضحاک رسته بودند,پسندیدن و از جهت فال نیک,آنروز را جشن کردندی و هر سال تا به امروز,آیین آن پادشاهان نیک عهد را در ایران و دور آن بجای می آورند.)
برآمد به سنگ گران,سنگ خورد                 هم آن و هم این سنگ گردید خورد
فروغی پدید آمد از هر دو سنگ                   دل سنگ گشت از فروغ آذررنگ
جهاندار  پیش  جهان   آفرین                       نیایش همی کرد و خواند  آفرین
که او را فروغی چنین هدیه داد                   همین    آتش   آنگاه    قبله   نهاد
یکی جشن کرد آن شب و باده خورد              سده نام آن جشن فرخنده کرد.
الف)برگزاری جشن سده تا دوره ساسانی:فردوسی آن را به هوشنگ نسبت می دهد و ابوریحان بیرونی و نویسنده نوروز نامه آن را از فریدون می داند وهمچنین رسمی شدن جشن سده به زمان اردشیر بابکان منسوب گردیده اما در هیچ کدام به شیوه ای برگزاری آن اشاره ای نشده است.
ب) بعد از ساسانیان:مورخان ونویسندگانی چون بیرونی ,بیحقی ,گردیزی,مسکویه ,... از شیوه ای برگزاری جشن سده در دوران غزنویان , سلجوقیان ,خوارزم شاهیان ,آلزیار و... تا دوره مغول بسیار نوشته اند.
از آیین های عامه ی مردم سندی نداریم اما در حضور شاهان رسم شعر خوانی بود و نیز پردگان و جانورانی به آتش انداخته می شدند و گیاه خوشبو تبخیر می کردند تا مضرات آن را بر طرف کنند.
ج)در عصر حاضر:در مازندران,کردستان,لرستان و سیستان و بلوچستان ,روستاییان و کشاورزان و چوپانان و چادر نشینان نزدیک غروب یکی از روزهای زمستان(آغاز نیمه یا پایان زمستان)روی پشت بام دامنه کوه نزدیک زیارت گاه کنار چراگاه و یا کشت زار آتشی افروخته و بنا بر سنتی کهن پیراون آن گرد می آیند(بدون آنکه نام جشن سده بر آن نهند.)ولی در کرمان جشن بزرگ سده یا سده سوزی در بین تمامی اغشار مردم کرمان,مسلمان,زرتشتی,کلیمی ... رواج دارد که همه ساله در دهم بهمن ماه برگزار می شود.
در بین چادر نشینان بافت و سیرجان سده سوزی چوپانی برگزار می شود که شب دهم بهمن آتش بزرگی به نام جشن سده با چهل شاخه از درختان هرس شده که نشان چهل روز(چله بزرگ)است در میدان ده برمی افروزند و می خوانند:سده سده دهقانی/چهل کنده سوزانی/هنوز گوی زمستانی.
جشن و آیین سده سوزی فقط در کرمان است که رسمی عمومی است.
همگانی بودن این آیین در میان همه ی قشرهای اجتماعی کرمان و دلبستگی و توجه صمیمانه همه ی آنان در شرکت در این آیین نشان گر پیشینه ی کهن سال و در پای آن است در این روز همه مردم شهر اعم از زرتشتی ,یهودی ,مسیحی و مسلمان,ثروتمند و فقیر ,کارمند و کاسب در آن شرکت می کنند و در واقع می توان آن را جشن کرمان نامید.
در قدیم محل جشن در یک فرسنگی شمال شهر کرمان,بعد از ویرانه های محله قدیم زرتشتیان معروف به(محله گیری)در زمین های کشاورزی بود.
در این محل تنها یک باغ معروف به باغچه((بداق آباد))با دیوارها بلند و دو دستگاه ساختمان وجود داشت که مراسم سده سوزی روبروی در این باغ در زمین های کشاورزی برگزار می گردید,مالکان از این که سده شوزی روی زمین های کشاورزی آنان انجام می گرفت,استقبال می کردند زیرا نه تنها آن را زیان آور نمی دانستن بلکه خاکستری را که از آن باقی می ماند برای کشاورزی مفید می شمردند.
امروزه باغچه بداق آباد و زمین های کشاورزی اطراف آن به خانه و مغازه تبدیل شدند و تنها قطع زمین بزرگی باقی مانده که برای سده سوزی از آن استفاده می شود.
خیابان کنار این زمین نیز بهمین عنوان موسوم است.
سده سوزی در کرمان غروب روز دهم بهمن ماه برگزار می شود ام کرمانی ها از چند روز قبل در تداروک آن هستند.
از اول بهمن عموم باغ داران و مالکان هر یک به قدر همت و به نسبت ثروت خود چند بار هیزم را که از بیابن ها و کوهپایه های اطراف فراهم شده به محل جشن می آورند.
دست فروشان نیز تا روز نهم بهمن محل گستردن بساط خود معین می کند.
پیش ترها که سده سوزی در فضای باز انجام می شود مردم از بعد از ظهر در اطراف  افروختن آتش به صورت گروهی فرش می انداختند و تا فرارسیدن ساعت موعود خود را با گفتگو و دیدار یک دیگر و نوشیدن چای و خوردن آجیل سرگرم می کردن,اما این روزها فقط چند ساعت پیش از جشن بزرگ سده سوزی در خیابان سده اجتماع می کند.
روز دهم بهمن ماه چهره شهر عوض می شود مغازه ها زودتر بسته می شوند.
افزون بر مردم شهر مردم دیگر هم از حومه و شهرهای نزدیک برای شرکت در جشن بزرگ سده سوزی می آیند.
برزگران هنگام شرکت در مراسم حتی اگه یک شاخه هیزم هم شده برای خرمن سده میارند تا با رضای خاطر مشتی از خاکستر سده را به همراه ببرند و برای شگون و برکت در کشت زار خود بپاشند.
سده خرمن بزرگی است به قطر 14 متر و به بلندی 5تا6 متر در وسط زمین که از قبل آماده شوده است نزدیک غروب دو مودبد لاله به دست با لباس سفید که پوشاک رسمی روحانی زرتشتی به هنگام اجرای آیین های دینی است ظاهر می شوند.
زمزمه کنان به خرمن سده نزدیک می شوند و از سمت راست سه بار گردد آن می گردند پس از این خرمن هیزم را با شعله لاله ها که روشنی آنها از آتشی است که از آتشکده آورده شده از چهارسو آتش میزند.
شعله های آتش فروزان و سرکش به آسمان کشیده می شود و همراه آن هلهله و شادمانی مردم در فضا  می پیچد و همه جا سر شار از شور و هیجان می گردد.

پس از ساعت ها که شعله ها فروکش می کند مردم بویژه جوان ترها از روی بته های آتش می پرند.
در قدیم اسب سواران زودتر از مردم خود را به آب و آتش می زند و هنر نمای می کردند.
در آخرین ساعت پایانی جشن که آتش به خاکستر مینشیند مردم پس از گذراندن یک بعدازظهر شورانگیز و درخشان به خانه های خود باز می گردند.
رسم است که کشاورزان مقداری از خاکستر سده را به نشانه پایان گرفتن سرمای زمستان به کشت زارهای خود می برند و می گویند در شب ستاره گرما به زمین درود می فرستد.
صادق هدایت که در بازشناسی فرهنگ باستانی ما زحمت بسیار کشیده در کتاب نیرنگستان می گوید:(سده جشنی است که هنوز زرتشتیان کرمان به یادگار جمشید و عادات ایرانی های باستان می گیرند و برای این کار موقوفاتی در کرمان اختصاش داده اند)50 روز پیش از جشن نوروز خروارها بوته وهیزم در گبر محله گردد می آورند جنب این باغچه خانه ای است مسجد مانند و موبدان موبد از اعیان شهر و حتی از خارجه ها دعوت شایانی می کنی.
در این مجلس شراب وشیرینی و میوه زیادی چیده می شود و اول غروب دو نفر موبد دو لاله روشن می کنند و بوته ها را با آن آتش می زند و سرود مخصوصی می خوانند.
هنگامی آتش شعله ور می شود همه ی مهمان ها که پیش از چندین 1000نفر می شوند با فریاد های شادی دور آتش می گردند و این را می خوانند صد به سده سیب گله پنجاه به نوروز،شراب می نوشند و میان هلهله و شادی جشن تمام می شود.




منبع:کتاب زرتشت پیامبر ایران باستان(نوشته سعید قانعی)

تصاویر:از خبرگزاری مهر.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر