۱۳۹۱ بهمن ۱۱, چهارشنبه

جشن های ملی و مذهبی زرتشتیان


تقویم ایرانیان از سال ها پیش بر مبنای سال خورشیدی(یعنی بر اساس ارتباط خورشید با زمین)بود.در این نوع تقویم هر سال به دوازده ماه و هر ماه به سی روز تقسیم می شد.بدین ترتیب هر سال سیصد و شصت روز می شد و شروع سال بعد هر سال پنج روز و پنج ساعت و چهل و هشت دقیقه و چهل و هشت ثانیه زودتر انجام می شد.
برای رفع این مشکل هخامنشیان هر شش سال یک ماه به سال اضافه می کردند.
اشکانیان نیز بر مبنای هم تقویم سال را محاسبه می کردند.
ساسانیان نیز سال را به دوازده ماه و هر ماه را سی روز تقسیم کردند و برای هر روز تقسیم کردند وبرای هر روز نیز نامی معین کردند و پنج روز نیز به آخر سال افزودند و این پنج روز را گات ها نامیدند.
به این ترتیب هر سال ساسانی سیصد و شصت و پنج روز می شد و برای حل مشکل پنج ساعت و چهل و هشت ثانیه هر یکصد و بیست سال یک ماه به سال می افزودند.
در آغاز سده ششم میلادی ساسانیان روش سال کبیسه را انتخاب کردند یعنی هر چهار سال یک روز به ماه می افزودند و آنرا به نام اورداد یعنی روز اضافه شده خدادادی می نامیدند.
هفت روز ابتدای هر ماه بنام اهورامزدا و امشاسپندان (اورمزد،بهمن،اردیبهشت،شهریور،سپندارمزد،خرداد،امرداد) و بیست و سه روز دیگر بنام ایزدان است.
روزهای اول هشتم،پانزدهم و بیست وسوم هر ماه بنام خداوند است (اورمزد،دی به آذر،دی به مهر،دی به دین) بنا به آنچه گفته شد،می توان گفت که هر ماه را می توان به دو بخش هفته روزه و دو بخش هشت روزه تقسیم کرد.

این تقسیم بندی ها نزدیک تر شباهت ماه زرتشتی به ماه چهار هفته ای است همان طور که بیان شد در ساسانیان برای هر روز،نامی معین شد که این نام ها عبارتند از:

1. اورمزد:خداوند جان و خرد
2. بهمن:اندیشه(مرام) نیک
3. اردیبهشت:راه درست،دادگری
4. شهریور:توان برگزیده و سازنده
5. سپندارمزد:مهر و آرایش افزاینده
6. خرداد:رسایی و خود شناسی
7. امرداد:بی مرگی و جاودانی
8. دی به آذر:آفریدگار
9. آذر:آتش،فروغ
10.آبان:آبها
11.خیر:خورشید
12.ماه:ماه
13.تیر:ستاره باران
14.گوش:گیتی
15.دی به مهر:آفریدگار
16.مهر:پیمان و دوستی
17.سروش:عمل کردن بر مبنای ندای وجدان،پیام آور راستی ودین
18.رشن:دادگری
19.فروردین:روان پاسدار،پیشرفت
20.ورهرام:پیروزی
21.رام:صلح و آشتی
22.باد:باد(هوای)
23.دین به دین:آفریدگار
24.دین:وجدان و دین
25.اِرد:برکت و نعمت خداوندی
26.اَشتاد:کار،داد،راستی
27.آسمان:آسمان
28.زامیاد:زمین
29.منانتره سپند:گفتار نیک،نماز
30.اَنارام:نور درخشنده و فروغ بی یزال

 نام های دوازده ماه سال نیز عبارت است از:

1. فروردین:ماه فره وشی ها
2. اردیبهشت:ماه راستی ها و دادگری ها
3. خرداد:ماه خودشناسی ها و رسایی ها
4. تیر:ماه برکت و فراوانی
5. امرداد:ماه ابدیت،جاودانی
6. شهریور:ماه نیروی سازنده و برگزیده
7. مهر:ماه دوستی و پیمان
8. آبان:ماه آبها
9. آذر:ماه آتش و فروغ،پاکی
10.دی:ماه دهش،دادآر
11.بهمن:ماه خرد،اندیشه نیک
12.اسفند:ماه مهر وآرامش افزاینده

هر یک از پنج روز آخر سال که در زمان ساسانی به گات ها معروف شده بود دارای اسامی زیر است:

1.اهونود:نام نخستین قسمت از سرودهای زرتشت
2.اشتود:نام دومین قسمت از سرودهای زرتشت
3.سپنتمد:نام سومین قسمت از سرودهای زرتشت
4.وهوخشتر:نام چهارمین قسمت از سرودهای زرتشت
5.وهشتواشت:نام پنجمین قسمت از سرودهای زرتشت

عید ها و جشن های سغدیان و رابطه آن با زرتشت

سغدیان ماههای خود را برابر چهار بخش سال تقسیم کرده بودند نخست نوسرد از ماههای سغدی آغاز تابستان بود بین ایشان و فارسیان در آغاز سال ها و برخی از ماهها ناهمسانی نبود جزء در آن پنج روز که به سال پیوست شده چنانچه در پیش گفته شد و از این رهگذر چنین کردند که پادشاهان را بزرگ بدارند و کارهای خویش را با کارهای آنان نسنجند و بازگشت جم پادشاه را که خواهش ها را بر می آورد روز نخست سال دانست چنانکه شاهان دیگر هم بر این رأی بودند.
برخی از مردم گمان کرده اند که انگیزه ناهمسانی میان آغاز این دو گونه سال ناهمسانی است که در رسدها یافت شده چه نیاکان ایرانیان سال خورشدی را 365 روز و کمی زیادتر از چهار یک روز می دانستند که به اندازه یک شصتم ساعت باشد و این اندازه را جزو همان یک چهارم روز می دانستند.
چون زرتشت پدیدار گشت و کیش بهی آورد و پادشاهان ایران از بلخ به فارس و بابل آمده و به کارهای دینی خود نگریستند و رسدها را نیز نو کردند و دیدند رستاخیز تابستانی به آغاز سال سوم کبیسه به اندازه پنچ روز پیشتر است پس حساب نخست را ترک کرده و به آنچه که با رسد یافته بودند رفتار کردند و مردم آنسوی رود(ماوراء النهر) به همان حال پیشین باز ماند و آن سال را که به احوال آن بارک بینی کرده بودند فرو گذاشتند،پس آغاز سالیان ایشان به این انگیزه ناهمسانی یافت.
برخی می گویند که آغاز سال پارسیان و آغاز سال سغدیان تا پیدایش زرتشت یکی بود ولی چون فارسیان پس از زرتشت ینج روز را به آخر هر ماهی از ماهها کبیسه گفتند مردم سغد از همانجا که جای حقیقی آنها بود دگرگون نکردند.
در آخر ماهها سالهای ایشان بازمانده و پنجه زیادی را در ماههای فارسی پس از فرو گذاشتن کبیسه در آخر آبان ماه باز گذاشتند.
مردم سغد در ماههای خود عیدهای بسیاری دارند که در نزد ایشان بسیار ارجمند است  و مانند عیدها و روزهای فارسیان می باشد و آنچرا که آگاهی از آنها بدست آمده بشرح زیر است:
نوسرد که روز نخست آن نوروز سغدیان است که نوروز بزرگ باشد و روز بیست وهشتم آن برای زرتشتیان بخارا عیدی است که رامش آغام می نامند و در آن عید در آتشکده ای که نزدیک روستای رامش است گرد می آیند و این آغام ها در نزد آنها ارجمندترین عیدهاست و در هر روستای که باشند نزد سرپرست خود برای خوردن وآشامیدن گردد می آیند و این عید برای ایشان در چندین نوبت است.
جرجن که هیچگونه خبری از آن بدست نیامده است.
نیسنج که روز دوازدهم آن ماخیرج یکم است.
بساکنج که روز هفتم آن (بمکح آغام.ن.ب.نکح آغام است) و این روز برای آنها در بیکند.ن.ب.بیسکند،عیدی است که در آن گرد میان و روز دوازدهم ماخیرج دوم است و روز پانزدهم عمس خواره می باشد و در این روز خوردن و آشامیدن را ترک میکنند و از آنچه با آتش پخته شود پرهیز می نمایند و خمیر و میوه و نباتات میخوردند.
اشناخندا که روز هژدهم آن بابه خواره است که بامی خواره گفته می شود یعنی آشامیدن شیره خالص و ناب و روز بیست و ششم کرم خواره است.
مژیخندا که روز سوم آن عید کشمین است و در این روز دردیه بازاری پرپا می شود و بازرگانان از دور و نزدیک در آنجا گرد می آیند و هفت روز این بازار پابرجاست و خرید و فروش رونقی به سزا دارد.
فغکان که روز نخست آن میم سرده نام دارد که معنی آن نیمه سال باشد و روز دوم آنرا (من عیدخواره) می نامند و در آتشکده ها گرد می آیند و چیزی از آرد گاورز و روغن و شکر نپخه اند در آنجا می خورند و برخی از مردمنیم سرده را پنج روز پیش از هنگام می داند که بنا بر رأی فارسیان یکم مهر ماه باشد.
با آنکه بایسته است چون شش ماه و دو روز و نیم از سال بگذرد نیمه سال باشد و روز نهم آنرا تسیس آغام می گویند و روز بیست و پنجم آن یکم کرم خواره است.
آبانج که روز نهم آن آخر کرم خواره است.
فوغ که هیچگونه خبری از آن نیست.
مسافوغ سغدیان از روز پنجم تا پانزدهم عیدی بر پا می کنند و سپس از آن بوسیله مسلمانان در شرغ بازاری برپا می شود که هفت روز به درازا می کشد.
ژیمدنج که روز بستو چهارم آن عید بازالامکام است.
خشوم در آخر این ماه سغدیان بر مٌردگان پیشین گریه و مویه می کنند و برآنها نوحه سرای می کنند و صورتخود را می خراشند و برای مٌردگان خوردندی و نوشیدنی می برند چنان که ایرانیان در فروردگان به همین روش رفتار می کند و انگیزه این که در آخر این ماه این کار را می کنند این است که پنجه دزدیده شده اهل سغد،چنانکه در پیش گفته شد در آخر این ماه است.

گاه انبارها

زرتشتیان در هر سال شش گاه انبار دارند هر یک را به مدت پنچ روز میگیرند.
از لحاظ قدمت عده ای این آیین را حتی قبل ظهور زرتشت دانسته اند.
اما این شش گاه انبار عبارتند از:
1. نخستین گاه انبار بنام (میدیوزرم) یا نیمه بهار در ماه اردیبهشت (روز خرداد تا روز دی به مهر) و هنگام برداشت خرمن و درو کردن غلاتی مانند گندم وجو برپا می شود.
2. دومین گاه انبار بنام (میدیوشهم) یا نیمه تابستان است که این گاه انبار در تیر ماه (روز خیر تا روز دی به مهر) و هنگام کاشت حبوباتی مانند برنج و ارزن برگزار می شود.
3. سومین گاه انبار بنام (پیتی شهم) در شهریور ماه (روز اشتاد تا روز انارام) و هنگام درو و برداشت محصول تابستانی و علوفه برای دامداری برگزار می شود.
4. چهارمین گاه انبار بنام (ایاثرم) است که این گاه انبار در مهرماه (از روز اشتاد تا انارام) و زمان کاشت محصول زمستانی برگزار می شود.
5. پنجمین گاه انبار بنام (میدیارم) است و به معنی نیمه زمستان است این گاه انبار در دی ماه (از روز مهر تا ورهرام) برپا می شود و در اصل به این جشن،جشن استراحت کشاورزان می گویند.
6. بلاخره ششمین گاه انبار بنام (همسپتمدم) است که در پایان اسفند ماه در پنج روز پایانی این ماه (گات ها) برگزار می شود این جشن بیشتر برای شکر گزاری از برکاتی است اهورامزدا عنایت کرده و هنگامی برگزار می شود که هوا رو به اعتدال می رود.
شرکت در گاه انبارها به عنوان یک وظیفه دینی برای همه ی زرتشتیان است.
در قدیم هر کس به اندازه درآمد و توانایش،داوطلبانه گوشه ای از هزینه های این جشن را متقبل می شد ولی همه ی افراد به یک اندازه از آن استفاده می کردند نکته اجتماعی این جشن ها در این بود که غنی و فقیر،پیر و جوان و زن و مرد همگی در یک جا جمع می شدند و دور یک سفره می نشستند و از یک سفره غذا می خوردند.
در پایان این جشن نیز هر آنچه از غذا باقی می ماند به افراد مستمند و بینوا داده می شد.

منبع:کتاب زرتشت پیامبر ایران باستان،نویسنده:سعید قانعی.

تصویر کاری از:هما

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر